گرچه کودک آزاری در ایران از سوی مسئولان کشور به عنوان یک مشکل بزرگ شناخته نمی‌شود اما این پدیده در ایران وجود دارد؛ چه معضل بودن آن را قبول داشته باشیم چه نداشته باشیم. از آن زمان که صفحات اول روزنامه‌های کشور پر بودند از خبرهایی در مورد شکنجه شدن کودکان توسط پدر و مادرانشان زمان زیادی نگذشته است. به تعداد همین سال‌هایی هم که از آن زمان گذشته، کودکانی بوده‌اند که هرساله در کشور آزار دیده‌اند، شکنجه شده‌اند، به آن‌ها تجاوز شده است و کمتر نهاد قانونی‌ای بوده که از حقوق آن‌ها حمایت کند.

       این اتفاق‌ها بهانه‌ای شد تا بر آن شویم که میزگردی را برای بررسی ابعاد این پدیده اجتماعی در کافه خبر برگزار کنیم و آن از جهات حقوقی، اجتماعی و روانی بررسی کنیم. در این میزگرد مصطفی اقلیما، رئیس انجمن علمی مددکاری اجتماعی ایران، فاطمه اشرافی، عضو هیئت مدیره انجمن حمایت از زنان و کودکان آواره و پناهنده و حسن میربهاری، فعال حقوق کودک و عضو انجمن حمایت از حقوق کودکان شرکت داشتند. مشروح این میزگرد دو ساعته را در زیر می‌خوانید:

شاید بهتر باشد که بحث این میزگرد را با این موضوع شروع کنیم؛ چرا باید در جامعه‌ای که مسئولان دولتش می‌گویند تمام تلاششان را می‌کنند تا آسیب‌های اجتماعی کاهش پیدا کند ما هنوز هم می‌بینیم که در درون خانواده‌های ایرانی هنوز هم کودکانی به شدیدترین روش‌ها شکنجه می‌شوند و هنوز هم هیچ نهادی وجود ندارد که از حقوق آن‌ها به طور اختصاصی دفاع کند؟ به نظر شما مشکل از کجاست؟ قانون؟ دولت؟ یا خود خانواده‌ها؟
اقلیما: من فکر می‌کنم 7 یا 8 سال پیش بود که قانون دادگاه‌های اطفال را دوباره تصویب کردیم. قبل از انقلاب ما قانون دادگاه های اطفال را داشتیم که بعد منحل شد. بعد از آن ما شروع به جمع آوری مدارک کردیم و با نماینده‌های مجلس و کارمندان دادگستری صحبت کردیم و با توجه به کودک آزاری‌هایی که شده بود قانون دادگاه های اطفال را درست کردیم که البته هنوز کامل نیست. برای بحث کودک آزاری قانون تصویب کردند که اگر پدری کودکش را آزار و اذیت کرد به زندان می‌رود و یا بچه را از او می‌گیریم که ما از همان اول با این قانون مشکل داشتیم که وقتی کودکی را از خانواده‌ای می گیریم وپدر به زندان برود چه کسی خرج این خانواده را می‌دهد؟ چه سازمانی پیدا می‌شود که در غیاب این پدر هزینه این خانواده را تامین کند؟ اگر بگوییم سازمان بهزیستی کمک می‌کند درست نیست چون تا وقتی پدر زنده است بهزیستی کمکی نمی کند. اگر بگوییم کمیته امداد کمک می‌کند بازهم درست نیست و اگر هم کمکی می‌کند در حد 30 هزار تومان است. بعضی می‌گویند که این کودک را به سازمان بهزیستی بدهیم. کدام سازمان بهزیستی؟ سازمانی که متخصص لازم را ندارد؟ حتی مددکار متخصص هم ندارد. ما در کشورمان قانون‌های لازمه در این زمینه را داریم ولی اجرا کننده‌های این قوانین و کسانی که پشت این قوانین باشند را نداریم. برای هر قانونی زیرساخت هایی باید باشد، ولی در ایران نیست. پدر این کودک را محکوم می‌کنیم و روانه زندان می کنیم. چرا فکر نمی‌کنیم که علت اصلی این کارها سازمان‌هایی‌اند که از این پدر معتاد حمایتی نکردند.
این کودک آزاری‌ها معلولی از علت هاست.  یکی از علت‌ها وضعیت درآمدی مردم است. من به شما قول می‌دهم امسال آسیب‌های اجتماعی ما 40 الی 50 درصد افزایش پیدا خواهد کرد. تمام مواد غذایی ما بالای 60 درصد بالا رفته است. آیا فکر کردیم که علت این همه آسیب های اجتماعی می تواند همین کمبودهای مالی در زندگی مردم باشد؟ پس محکوم کسی است که قوانین را بر پایه اصول و برنامه نمی گذارند. اگر نگاهی به کودک آزاری در ایران بکنید و این پدیده را با خارج از کشور مقایسه کنید می‌بینید که هیچ ضابطه‌ای در ایران نداریم

فاطمه اشرفی: تعهد نداشتن های فردی و اجتماعی مسئولان، برمی‌گردد به این اینکه ما نظام شایسته سالاری نداریم و به نظر می‌رسد که روزبه روز استانداردهای حیات هم پایین می‌آیند. یک بحث آن بحث کودک آزاری است. بحث خشونت‌های اجتماعی مهمتر است که روز به روز دارند افزایش پیدا می‌کنند و به نظرم می‌رسد که متاسفانه خشونت‌های اجتماعی دارد به شکل یک فرهنگ غالب در می‌آید. به هر حال ما با انواع کودک آزاری مواجه هستیم و این حتی می‌تواند به رابطه دو بچه هم مطلق بشود. نمی‌توانیم بگوییم که کودک آزاری از طرف پدر و مادرها فقط اعمال می‌شود. وقتی بچه‌ها در معرض رسانه‌های پر از خشونت قرار می‌گیرند خشونت‌های کلامی، روانی و فیزیکی رایج می‌شود. از آن طرف در سیستم آموزشی کشور مشکل وجود دارد و به دلیل نداشتن یک استراتژی مشخص، مشکلات زیادی پیش می‌آید. اگر ما به مسائل آموزشی، تربیتی و اجتماعی در سطوح پایین تر توجه نکنیم نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که این نهادهای مسئول بتوانند زمینه تعامل مناسب کودکان را فراهم کنند. بحث خشونت بسیار گسترده است. این مبحث، مبحثی است که ما باید در سنین پایین تر به آن توجه کنیم. به دلیل بی توجهی هایی که در سطوح بالای تصمیم گیری وجود دارد قضایا از قسمت احساساتی خارج نشده است که به‌ شکل یک قانون پایدار در بیاید. هیچ آمار و احتمال مناسبی هم در این زمینه نداریم به رغم اینکه دستگاههای مختلفی هم در این زمینه بوده اند که حساسیت لازم را در این زمینه داشتند.

فاطمه اشرفی

 یعنی شما فکر می‌کنید که دلیل افزایش کودک آزاری در چندسال گذشته، بیشتر از آنکه به قوانین ما برگردد بیشتر به وضعیت اقتصادی و بعد از آن به شرایط اجتماعی بر می‌گردد؟
اقلیما: به دلایل مختلف، فقر و بیکاری افزایش پیدا کرده است و طبعا سیر و روند کودک آزاری و همسر آزاری افزایش پیدا کرد. جامعه، جامعه ای پولی شده است. نباید از کسی که هنوز امکانات اولیه زندگیش برآورده نشده است انتظار رفتارهای خوب داشته باشیم. روز به روز مردم بیشتر دنبال پول رفتند و خانه و خانواده را رها کردند. یک نوع کودک آزاری کتک است. اما کودک آزاری های روانی تا آخر عمر با کودک همراه است. به نظر من این تلفن 123 که سازمان بهزیستی گذاشته است هیچ کمکی به این امر نمی‌کند. چون سازمان بهزیستی نه نیروی لازم را برای این کار دارد و نه بودجه کافی. سازمان بهزیستی در این امر ناکارآمد است.

حسن میربهاری: ما چهار اصل بنیادین در ارتباط با حقوق کودکان داریم. بقا، رشد، حمایت و مشارکت. اگر از این زوایا به زندگی کودکان نگاه کنیم می‌بینیم که عمیقا در همه این عرصه‌ها کودکان مورد حمایت نیستند. خشونت جایی رخ می‌دهد که امنیت و محیط امن سالم زندگی دچار نقصان می‌شود. وقتی انسان در جامعه‌ای زندگی می‌کند که از هیچ نظر تامین نیست طبعا نمی‌تواند بازخوردهای مناسب داشته باشد. کودکان در خانواده زندگی می‌کند و همچنین در یک نهاد بزرگتری به اسم جامعه. وقتی نهادهای مختلف این جامعه نتوانستند این اصل‌های بنیادین را برای کودکان تامین کنند، زندگی او را در یک مسیر پر تنش قرار دادند. وقتی بنیاد روابط بر اساس رقابت باشد و ارزش انسانها را مقدار پول مشخص کند دیگر چه انتظاری می‌توان از همین افراد داشت که با کودکان رفتار مناسبی داشته باشند؟ خیلی از خشونت ها وجود دارد که جنبه‌های پنهان دارد. کودک آزاری بدنی، جسمی، جنسی، روانی و کلامی بخش هایی از عریان خشونت هستند. غفلت ها خیلی بیشتر است. این غفلت از سوی جامعه و نهادهایی که نماینده جامعه هستند بیشترین خشونت را دارند انجام می‌دهند. خانواده‌ها در واقع انعکاس دهنده خشونت‌های بسیاری است که از بالا و از طرف سازمان های بالا اعمال می‌شود. وقتی به سیر حیات انسانها در همین دهه 80 نگاه کنیم و می‌بینیم زیر انواع فشارها قرار دارند معلوم است که بازخوردهای همین انسانها سرشار از خشونت است که علیه کودک‌ها می‌شود. باید صراحتا یقه کسی که جامعه را می‌گرداند گرفت نه پدر و مادری که علیه کودکشان خشونت روا داشته‌اند. وقتی اولین اصل نیاز انسانی کودک تامین نمی‌شود روحیه انسانی کامل نخواهد بود. جریان حمایت از کودکان و مشارکت کودکان در عرصه زندگی خودشان بنیادهایی است که در جامعه ریشه دارد و لاجرم برای برخورد با جریانی به نام کودک آزاری باید برویم سراغ همان نهادهای مختلف جامعه. از طرف دیگر برای قوانین در این زمینه ضمانت اجرایی لازم وجود ندارد.

حسن میربهاری

شما در میان صحبتتان به انواع کودک آزاری هم اشاره‌هایی را کردید. این معلوم است که اعمال خشونت علیه کودکان فقط به آزار جسمی محدود نمی‌شود و جامعه شناسان انواع دیگری از خشونت‌ها را هم در این مورد برشمرده‌اند. این وضعیت در ایران چگونه است؟
اقلیما: معلمی که در بعدازظهر راننده تاکسی است دیگر معلم نیست. چرا در مدارس ما کودک آزاری وجود دارد؟ چون معلم از لحاظ روانی تامین نیست. چرا بسیاری از دانش آموزان از مدرسه فرار می‌کنند؟ چون حوزه شخصی ندارند. یکی از انواع کودک کودک آزاری روانی است. پدر و مادر حتی با زبانشان کودکشان را آزار می‌دهند و تا آخر عمر همراهش است. 80 درصد خانواده ها الان طلاق عاطفی دارند. ازدواج اجباری دارند. ازدواج اجباری مثل درخت کرمو می‌ماند، از درخت کرمو میوه سالم بیرون نمی‌آید. چقدر از مردان بالای 40 سال هستند که به همسرشان خیانت می‌کنند؟ با ماده جدیدی هم در لایحه حمایت از خانواده در حال تصویب است شاهد افزایش کودک آزاری‌ها خواهیم بود. این نوع ازدواج‌ها می‌توانند خود نوعی از کودک آزاری روانی را برای کودکان ما به وجود بیاورند. ما نباید فقط کودک آزاری را در خیابان ببینیم. باید ببینیم در خانواده‌ها چه خبر است. پلیس چگونه با کودکان رفتار می‌کند؟ معلم چگونه رفتار می کند؟ به من اطمینان می کند؟ شخصیت کودک نباید خرد بشود. وقتی به کودک اختیار عمل داده نشود کودک خوب رشد نمی‌کند و اعتماد به نفس ندارد.

خبر ان لاين