پائولو فریره : تعلیم و تربیت رهایی بخش.

  پائولو فریره،در نقدش به آموزش و پرورش سنتی،از آموزش معلم محور،همچون "مفهوم بانکدارانه از آموزش" یاد می کند(1970،72). برای فریره،این آموزش، به عنوان آموزش مدنی،پذیرفتنی نیست. فریره مشاهده می کند که از دانش آموزان خواسته می شود که ایده ها،قطعات شعر،عبارت ها،و راه حل ها را،بدون درک معنا یا معنای پنهان آنها،از برکنند و تکرار نمایند. این فرآیند،دانش آموزان را " تبدیل به «مخزن»،به «ظرف هایی» می نماید که از سوی معلمان «پر می شوند»"(همان). در نتیجه،دانش آموزان چیزی بیشتر از اشیاء نیستند،چیزی جز ظرف هایی که دریافت می کنند،طبقه بندی می کنند و ذخیره می کنند سپرده ها را- یعنی،ظرف هایی برای آنچه که معلمانشان در "بانک" هایشان می گذارند.

 فریره،مانند دیویی،چنین می اندیشد که دانش،تنها از نوآوری ها و پرسش های مدام در جهان بدست می آید،آنچه نشانه ی همه ی انسان های آزاد است. از این رهگذر،دانش آموزان هم،معلمان را آموزش می دهند.آنگاه،در اختلافی آشکار با برداشت بانکدارانه،"آموزش،پرسش ساز" می شود(همان 79)،نوعی آموزش تجربی،که به دانش آموزان اجازه می دهد توان نهفته شان را فعلیت بخشند.

 آن توان را،بایستی به کار گرفت تا خودشان را از ستم دیدگی،آزادسازند. این تعلیم و تربیت که به ستم پایان می دهد،همچنان که فریره می نویسد،" باید همراه با ستم دیدگان ساخته شود و نه برای آنها"(1970 ،48،تآکید از اصل)،گذشته از این که آنها کودک یا بزرگسال هستند. فریره،کار خود را با کشاورزان بی سواد آمریکای جنوبی آغاز نمود،اما دستاوردش،تا مدرسه ها و کودکان در سن آموزش هم،کاربرد دارد. می تواند تعلیم و تربیتی باشد برای همه، و فریره در آن،ستمگران و ستم دیدگان را به حساب می آورد.  

  برای چیرگی بر ستم دیدگی،مردم نخست باید،موشکافانه،علت هایش را بشناسند. یک علت،درونی شدن آگاهی ستم آلود،در خود مردم است(یا آنگونه که فریره در جایی می گوید "تصویر"ستمگر)(همان 61). تا آن هنگام که ستمدیدگان،خواهان  این ستمگر درونی شده هستند،نمی توانند آزاد باشند. آنها زندگی دوگانه هم ستمدیده و هم ستمگر بودن را،پی خواهند گرفت.همانگونه که فریره به ما می گوید،پس،چیزشگفتی نیست،که کشاورزان،به محض این که به مقام سرپرست،ترفیع می یابند،نسبت به همکاران پیشینشان ستمکار تر از صاحب کاران خودشان می شوند(همان،46). برداشت بانکدارانه از آموزش،جلوی آن دیدگاهی را می گیرد که دانش آموزان برای شناخت ستمدیدگی شان نیاز دارند : "بیشتر دانش آموزان (یا بزرگسالان) در انبارکردن سپرده های واگذارشده به آنها مشغولند،شمار کمی از آنها آگاهی انتقادی را می پرورانند،آگاهی که پیامدش،دخالت شان در جهان،به عنوان دگرگون کنندگان جهان،خواهد بود"(همان 73).   

 شخص به هنگام رویارویی با این واقعیت،که آگاهی اش ماهیتی دوگانه دارد،و آن هنگام که به ستمگر درونی اش پی می برد وجایگاه واقعی اش را درمی یابد،باید برپایه ی درک خویش،دست به عمل زند. به دیگر سخن،او باید عمل کند،در و روی جهان،تا ستمگری کاهش یابد. فریره می خواست دانش آموزانش،چه کشاورزان بزرگسال ،و چه یک جوان کشورش،فرهنگ هایشان را گرامی دارند،گرچه همزمان،برخی از عرف ها و عادت ها را به پرسش می گیرند. فریره،یاد می کند از "خواندن واژه" – به معنای پایان بی سوادی- و از "خواندن جهان" – توانایی بررسی موقعیت های اجتماعی و سیاسی که روی فرصت های زندگی مردم اثرمی گذارند و به ویژه آنها را محدود می سازند. به نزد فریره،پرسیدن،کافی نیست؛مردم،باید به همان اندازه عمل نیز کنند.

 بنابراین،رهایی بخشی،یک کردار(مترجم : فریره ی واژه ی پراکسیس را به کار می برد که به کنش همراه با اندیشه اشاره دارد. ما به پیروی از زنده یاد احمد بیرشک که چندین کتاب از فریره به زبان فارسی برگردانده است واژه ی کردار را به کار گرفته ایم)است،اما نمی تواند تنها عمل را دربرگیرد،همان که فریره عمل گرایی می نامد. بجایش،آن باید کنش آمیخته با" بازاندیشی جدی" باشد(همان،79،65). این بازاندیشی یا "مشارکت بازاندیشانه" در گفت و شنود با دیگران رخ می دهد،دیگرانی که در همان موقعیت درکی  و کنشی هستند.