آموزش و پرورش مدنی/ بخش سیزدهم
پائولو فریره : تعلیم و تربیت رهایی بخش(قسمت دوم)
این " گفت و شنود انتقادی و رهایی بخش" را همچنین با عنوان "حلقه های فرهنگی" یاد می کنند،که قلب تعلیم و تربیت فریره است. حلقه هایی که چیزی بین 12 تا 25 دانش آموز و شماری معلم را دربر می گیرد که همگی درگیر تبادل نظر هستند. نقش "معلمان"،در این آموزش مدنی،مشارکت با مردم/دانش آموزان در این گفت و گوهاست. بنابراین"شیوه ی درست برای رهبری انقلابی ...«شعار رهایی بخشی» نیست. رهبری نمی تواند به نزد ستمدیدگان،تنها باور به آزادی را «شعار بدهد» ... شیوه ی درست،بر گفت وگو نهفته است"(همان 67).
بدین سان،ستمدیدگان،تجربه ها و زبان خویش را به کارمی گیرند تا ستمدیدگی شان را شرح دهند و بر آن چیره شوند. آنان برای توضیح شرایط ستمدیدگی شان،به هیچ کس تکیه نمی کنند،حتی بر آموزگارانشان. " از رهگذر این گفت و شنود،هستی اصطلاح های معلمِ دانش آموزان و دانش آموزانِ معلم،پایان می یابد و اصطلاح جدیدی پدیدار می گردد : معلم- دانش آموز همراه دانش آموزان – معلمان"(همان 80). برهم- کنش نقش ها،نشان می دهد که دانش آموزان به آموزگاران یاد می دهند،آن چنان که آموزگاران به دانش آموزان یاد می دهند. گفت و شنود همه را به آموزش برمی انگیزد و همه را به آفرینش با همدیگر.
از آنجایی که فریره،با کشاورزان بی سواد بزرگسال کار می کرد،او پای می فشرد که حلقه ها،روش های سخن گفتن و به کارگیری تجربه های مشترک خود کشاورزان را به کار گیرند. در این حلقه ها،یادگیرندگان مشکلات و دلبستگی های خود را شناسایی می کنند و در گفت و شنودی گروهی،به جست و جوی پاسخ آنها برمی آیند. گفت و شنود تمرکز می کند روی آنچه فریره "رمزگذاری ها" می نامد،که گزارش هایی از شرایط روزانه یادگیرندگان می باشند(همان 114 و در جای جای گوناگون). رمزگذاری می تواند عکس ها،نقاشی ها،شعرها،حتی یک واژه ی تنها باشد. همانند گزارش ها،رمزگذاری ها،شرایط روزانه را انتزاعی می نماید. برای نمونه،یک عکس از کارگران مزرعه نیشکر،به کارگران اجازه می دهد تا درباره ی واقعیت ها و شرایط کارشان به گفت و گو بپردازند بی آن که خودشان را به عنوان کارگران واقعی در عکس به شمار آورند. این باعث می شود که گفت و شنود به درک طبیعت شرایط ویژه شرکت کنندگان هدایت شود اما از جایگاهی انتزاعی تر. معلمان و یادگیرندگان،با همدیگر تلاش می کنند تا مشکلات طرح شده ی کشاورزان را بفهمند- همان فرآیندی که فریره،"رمزگشایی" می نامد- و کنش هایی پیشنهاد دهند که بهبود یا از میان برداشتن آن مشکلات را برخویش هموار نمایند.
از این رو،حلقه های فرهنگی چهار ویژگی بنیادین دارند : 1. طرح مسآله، 2. گفت و گوی انتقادی، 3. ارائه راه حل،و 4. برنامه عمل. البته،هدف،چیره شدن بر مشکلات است،اما همچنین باید برانگیختن بیداری باشد،آن آگاهی انتقادی (خودآگاهی) ای که یادگیرندگان را برانگیزد تا در زندگی های فردی و گروهی شان به ستمگری پایان بخشند. افزایش بیداری انتقادی،یادگیرندگان را توانا می سازد تا زبان را به کارگیرند،بدون آن که زیر سلطه زبان قرار گیرند. رمزگشایی به شرکت کنندگان اجازه می دهد" تا واقعیت ها را گوناگون دریافت نمایند ... با گسترش افق دید ... (این کار) پیدایش دریافت نو را،انگیزش می بخشد" که راه را برای دگرگونی واقعیت ملموس شرکت کنندگان باز می نماید(همان 115).
در پایان فریره می گوید "با این همه،گفت و شنود واقعی،نمی تواند به وجود آید مگر گفت و شنودگران با اندیشیدن انتقادی درگیر شوند... اندیشیدنی که واقعیت را همچون یک فرآیند،همچون یک دگرگونی می بیند،بیشتر از آنکه یک کنش ایستا باشد "(همان 92).
برای فریره،گفت و شنود واقعی،چیزی است که آموزش و پرورش مدنی باید درباره ی آن باشد. اگر آموزش و پرورش مدنی آن را دربرنگیرد،جای امیدواری کمی است که آینده چیزی برای ستمدیدگان،غیر از چیزی که اکنون هست داشته باشد. آموزش و پرورش درست،با "A " برای "B" یا،با "A" درباره ی "B" ادامه نمی دهد،اما با "A" به همراه "B" چرا..."(همان،93،تآکید از اصل). بنیادِ چنین آموزشی،تجربه های دانش آموزان،گذشته از سن یا موقعیت شان است. دریافتی ساده لوحانه از انسان گرایی،بخشِ جدایی ناپذیرِ بسیاری از آموزش سنتی،تلاش می کند "الگویی آرمانی از «انسان نیک» بیافریند" اما با چشم پوشی از " موقعیت ملموس،وجودی و کنونی مردم واقعی"(همان). از این رو،آموزش و پرورش مدنی سنتی،آموزش و پرورش مدنی غیرتجربی ای که اهمیت کردار و جنبه عملی فریره را نادیده می گیرد،از نظر فریره،برای تربیت انسان های نیک یا شهروندان شایسته،مردود است.
دولت برزیل،حلقه های فرهنگی فریره را،به عنوان شکلی از آموزش مدنی به رسمیت پذیرفته،متعهد شده است که در مبارزه با بی سوادی جوانان و بزرگسالان به کار گیرد(سوتو- منینگ،2007).