مقایسه آموزش وپرورش دو کشور ایران و سوئیس
مقایسه دو کشور ایران و سوئیس
انيشتين
« دانش آموزان را تشويق نكنيد كه دستيابي به موفقيت هاي مرسوم را هدف زندگي خود قرار دهند زيرا در نگرش كنوني جامعه ، معمولاً كساني را موفق مي دانند كه بتوانند بيشتر از هم نوعان خود جلو بيفتند ... »
كشور سوئيس بر خلاف كشور ايران فاقد وزارت آموزش و پرورش مي باشد و تعليم تربيت عمومي در هر ايالت بر عهده همان ايالت است ، در همين راستا ساختار و سازمان دهي آموزشي در هر ايالت متفاوت است و تمام اين آموزشها توسط موسسه اي به نام موسسه تكنولوژي فدرال زير نظر دولت مورد ارزيابي قرار مي گيرد . در اين كشور تعداد متنوعي از مدارس دولتي و خصوصي وجود دارد ولي دانش آموزان بيشتر تمايل دارند و در كشور ما ايران نيز انواع مدارس و مراكز آموزشي موجود مي باشد كه شامل مدارس دولتي و غير دولتي و مدارس اقليتي و تربيت معلم و ... وجود دارد كه مخاطبان خاص خود را مي طلبد و هر كس بسته به توانايي خود در اين مدارس ثبت نام مي كند.
آموزش ابتدايي در ايران مشتمل بر دوره آموزشي پنج ساله ويژه كودكان رده هاي سني شش تا يازده سال مي باشد حال آنكه تحصيلات ابتدايي در سوئيس از هفت سالگي آغاز مي شود و بسته به هر ايالت مثلاً شش سال در 4 منطقه پنج سال در 2 منطقه 4 سال طول مي كشد و ميانگين سن در پايان آموزش ابتدايي در سوئيس 12 سال و هفت ماه و در ايران حدوداً 11 سال مي باشد.
ساختار اموزشي در كشور ايران و تمامي مناطق آن يكسان و در كشور سوئيس يكسان بوده به استثناي كلاسهاي خاص جبراني و هزينه هاي آن چه براي كودكان كشور خود و چه مودكان خارجي اجباري و رايگان مي باشد.
ارزيابي در بيشتر مناطق سوئيس با استفاده از نظام نمرات اعمال مي شود.
دانش آموزان سه بار در سال كارنامه دريافت مي كنند. نمره در هر درس درج مي گردد و معدل پايان سال تحصيلي دليلي بر ارتقاء تحصيلي به پايه بالاتر مي باشد و در كشور ايران نيز ارزيابي درسي با اعمال نمرات صورت مي گيرد و دو بار در سال به دانش آموزان كارنامه ارائه مي گردد.
برنامه هاي آموزشي درسي توسط مقامات منطقه اي تعيين مي شود و در برخي از بخشهاي سوئيس برنامه درسي مشتركي پذيرفته شده است. هر منطقه اي براي دروس جداگانه اي يا مجموعه اي از دروس، برنامه هاي خاص خود را دارد كه به موجب آن برنامه سالانه تدوين مي گردد اما تعيين برنامه آموزشي در كشور ايران تحت نظر دولت و توسط وزارت آموزش و پرورش تعيين مي گردد و محتواي اين برنامه براي كل كشور ايران عمومي مي باشد
چند راهکار برای بهبود آموزش و پرورش ایران
«مقاله حاضر سعي براين داشته تا راهكارهايي عملي براي بهبود آموزش و پرورش ايران ارائه دهد تا با نظر به اين گفته بتوان جايگاه واقعي كشور ايران را شناخت»
1- از جمعيت دانش آموزشي فعلي كشور ايران و تحقيقات محقق اين مقاله چنين برمي آيد كه در سال 1406 در ايران حدود 100هزار نفر تيز هوش در سطح عالي وجود خواهد داشت و هم اينك در اختيار و تحت تربيت و تعليم وزارت آموزش و پرورش هستند كه توجه به اين سرمايه مهم و به فعليت رسانيدن اين نيروي عظيم انساني مي تواند جايگاه كشور ايران را تا سرحد كشورهاي پيشرفته علمي بالا ببرد و دستيابي به اين امر نگاه عميق مسئولان را مي طلبد.
2- مطالعه تطبيقي در مورد آموزش و پرورش جهان و گرفتن الگوي مناسب از آنان و ناديده نگرفتن فعليت هاي خود.
3- جذب معلمين با مهارت و مكانيسم هايي كه طي آن معلمين مناسب تر به مراكز آموزشي جذب گردند.
4- وجود برنامه هاي مدون و منظم در آموزش ابتدايي و تناسب محتوا با مخاطبان .
5- ارائه برنامه هاي درسي بومي هر منطقه با توجه به فرهنگ، امكانات و طبيعت آن منطقه.
6- ارائه روشهاي تدريس مناسب و برگزاري دوره هاي مختلف آموزشي براي معلمان براي بالا بردن هرچه بيشتر مهارت آنان و بهبود امكانات و تجهيزات مدارس اين كشور براي همگامي بيشتر با تكنولوژي عصر حاضر.
از نوردانش