ظاهرا كوشش معلمان فرهيخته تغيير باورهاي غلط رايج در جامعه وبنياد انديشه هاي ارزشمند وماندني به جاي آنهاست اين كار انجام پذير نيست مگر با حمايت افكار   عمومي                                                                                                                                      درفضايي آزاد و وبه دور ازهر گونه پيش داوري    شناختن جا یگاه ارزشي انسانها و         استفاده اي درست از توانايي هر فرد ونهاد دلسوز وآگاه رمز بقاي ملت

    هاست تا دانسته انتخاب كنند كه چه بماند وچه تغيير كند....


    یکی از آفات نظام مدیریتی در ایران این است که «ارادت» جای «مهارت» را گرفته است . یعنی در ایران مهم این است که فرد به منصب بالاتر ارادت داشته تا بقای و پیشرفت او تضمین شود.پدیده مدیریت اتوبوسی که در سال های اخیر رایج شده است ، راجع به همین نگاه «قبیلگی» ، فرهنگ «نوچه پروری» و نشستن ارادت به جای مهارت است.


     یکی از آفت های نظام اداری و مدیریتی ایران کم توجهی به تخصص در مناصب کلیدی و حتی پست های غیر کلیدی است .

   به گزارش« تابناک » ، این که افراد مختلف درایران ، در هر موردی نظر خود را می دهند، بدون اینکه در آن زمینه اطلاعاتی داشته باشند ،  ناشی از همین رویکرد است . از مهم ترین دلایل این کم توجهی به تخصص نیز این است که در ایران «ارادت» جای «مهارت» را گرفته است . یعنی در ایران مهم این است که فرد به منصب بالاتر ارادت داشته تا بقای و پیشرفت او تضمین شود.

  بر اساس این گزارش ، بر خلاف اغلب نقاط دنیا که به سمت تخصصی شدن حرکت می کنند در نظام اداری ایران به صورتی یک سنت تاریخی این است که ما به دنبال مرید می گردیم تا همه چیز تحت کنترل ما باشد؛ کوچکترین مخالفتی در محیط کار با ما نشود؛ ناکارآمدی و ... از حوزه قدرت و مدیریت ما به بیرون درز پیدا نکند؛ و ...

    در واقع، اگر ارادت به مقام بالاتر با شور و احساس بیشتری همراه گردد به صورت همزمان به همان میزان هم تخصص نداشتن افراد کم تر دیده می شود و یا اصلا دیده نمی شود.

   شاید بتوان گفت که نشستن ارادت به جای توانایی و تجربه و تخصص  در بخشی هم ناشی از  ذهنیات سیاسی ورزان ایرانی است که  مبتنی بر فرهنگ قبیلگی است . این فرهنگ سیاسی قبیلگی به شدت در غلظت و محتوای تصمیم گیری ها اثر می گذارد. به همین خاطر است که متعاقبا فرهنگ نوچه پروری که خصلتی قبیلگی است در کشور ما ریشه ای دیرینه دارد.

   در واقع ما در کشوری زندگی می کنیم که بسیاری از مدیران آن دارای حاملان افکار مدرن اما دارای سلیقه سنتی و عشیره ای اند و آن گونه عمل می کنند . پدیده مدیریت اتوبوسی که در سال های اخیر رایج شده است ، راجع به همین نگاه «قبیلگی» ، فرهنگ «نوچه پروری» و نشستن ارادت به جای مهارت است . چرا که وقتی افراد یک قبیله به صورت اتوبوسی با رئیس قبیله خود به یک نهاد تخصصی می روند و تخصص دیگری جز ارادت ندارند ، به محض خروج مدیر یا همان صاحب قبیله از آنجایی که هنر دیگری ندارند ، باید آنان نیز به تبع کوچ کنند و در یک نهاد تخصصی دیگر ، تمرین ارادت و نه مهارت کنند .

  انگلستان: موفقیت مدیر بر اساس پیشرفت مجموعه تحت مدیریتش سنجیده میشود
ایران: موفقیت مدیر سنجیده نمیشود، خود مدیر بودن نشانه موفقیت است.

انگلستان: مدیران بعضی وقتها استعفا میدهند.
ایران: عشق به خدمت مانع از استعفا میشود.

انگلستان: افراد از مشاغل پایین شروع میکنند و به تدریج ممکن است مدیر شوند.
ایران: افراد مدیر مادرزادی هستند و اولین شغلشان در بیست سالگی مدیریت است.

انگلستان: برای یک پست مدیریت، دنبال مدیر میگردند.
ایران: برای یک فرد، دنبال پست مدیریت میگردند و در صورت لزوم این پست ساخته میشود.

انگلستان: یک کارمند ساده ممکن است سه سال بعد مدیر شود.
ایران: یک کارمند ساده، سه سال بعد همان کارمند ساده است، در حالیکه مدیرش سه بار عوض شده.

انگلستان: اگر بخواهند از دانش و تجربه کسی حداکثر استفاده را بکنند، او را مشاور مدیریت میکنند.
ایران: اگر بخواهند از کسی هیچ استفاده ای نکنند، او را مشاور مدیریت میکنند.

انگلستان: اگر کسی از کار برکنار شود، عذرخواهی میکند و حتی ممکن است محاکمه شود..
ایران: اگر کسی از کار برکنار شود، طی مراسم باشکوهی از او تقدیر میشود و پست مدیریت جدید میگیرد.

انگلستان: مدیران بصورت مستقل استخدام و برکنار میشوند، ولی بصورت گروهی و هماهنگ کار میکنند.
ایران: مدیران بصورت مستقل و غیرهماهنگ کار میکنند، ولی بصورت گروهی استخدام و برکنار میشوند.

انگلستان: برای استخدام مدیر، در روزنامه آگهی میدهند و با برخی مصاحبه میکنند.
ایران: برای استخدام مدیر، به فرد مورد نظر تلفن میکنند.

انگلستان: زمان پایان کار یک مدیر و شروع کار مدیر بعدی از قبل مشخص است..
ایران: مدیران در همان روز حکم مدیریت یا برکناریشان را میگیرند.

انگلستان: همه میدانند درآمد قانونی یک مدیر زیاد است.
ایران: مدیران انسانهای ساده زیستی هستند که درآمدشان به کسی ربطی ندارد.

انگلستان: شما مدیرتان را با اسم کوچک صدا میزنید.
ایران: شما مدیرتان را صدا نمیزنید، چون اصلاً به شما وقت ملاقات نمیدهد.

انگلستان: برای مدیریت، سابقه کار مفید و لیاقت لازم است..
ایران: برای مدیریت، مورد اعتماد بودن کفایت میکند.

بانک سوالات امتحانی