ازمیدان انقلاب که می گذری جلوی دانشگاه تهران سیل اطلاعیه است که بردیوارموج میزند ازکلاسهای تقویتی گرفته تا

انواع زبانهای خارجی  انواع اطلاعیه های مربوط به اینترنت پرسرعت ترجمه به زبانهای مختلف تا استخدام با حقوق فلان وغیره...

 امایک نکته که مد شده وخیلی عادی به نظرمی رسد انجام کارهایی ازنوع نوشتن پایان نامه پروپوزال تحلیل آماری شبیه سازی وبرنامه نویسی کارهایی ازاین قبیل است .می نویسند وانجام می دهند وپولی می گیرند وخریدارهم مدرک خویش را به سلامتی می گیرد وشما را به خیر وما رابه سلامت .

زمانی مردم برای باسواد شدن وکسب مدرکی دود چراغ می خوردند ویا شب های طولانی پای چراغهای خیابان شب زنده داری می کردند. آن زمان هنوز افراد خیری ازاین نوع یافت نمی شدند یاهنوزیاد نگرفته بودند که می توان ازیاد نگرفتن مردم نیز پول درآورد

می توان به آنها گفت آنهایی که میروند وزخمت می کشند وسالها درس می خوانند وشب زنده داری می کنند عقلشان پاره سنگ می برد

کاررا به دست کاردان بسپار وخلاص امروز دیپلمت را می گیری چون عده ای برای تو سئوالهای احتمالی را کپی می کنند فردا ازدانشگاه فلان که به قدر کفایت ایجاد شده لیسانس وفوق لیسانس وبالاترش راردیف می کنی وکسی که این امکانات را دارد مسلما

راههای بعدش راهم بلد است .

اما نتیجه آن می شود که  دیگر اندیشه مجال رشد نمی یابد وهمه چیز معامله می شود ازسیب زمینی وپیازگرفته تا انواع داروهای

مورد مصرف کمیاب ودست آخر مدارک دانشگاهی .واین می شود که آموزگار سرکلاس گلوی خود را پاره می کند وته کلاس

دانش آموزان به آن چیزی که معلم می گوید توجهی نمی کنند.  هرچیز قیمتی دارد باید خریدارش راپیدا کرد.....