دروغ، ریا، پنهان­کاری، زیرآب‌زنی و... دشمنان اعتماد هستند. در جامعه ­ای که اعتماد وجود نداشته باشد، اتحاد هم به وجود نمی­آید. متاسفانه باید بگویم ما جامعه­ مریضی داریم که درآن همه نسبت به هم بدبین هستند. بدبینی در افرادی که مهاجرت می­کنند، بیش‌تر است چون بسیاری از افرادی که بار سفر می­بندند، از همین چیزها خسته شده ­اند و جامعه را کاملا تیره می­بینند. آن­ها دنبال یک مدینه­ فاضله می­­گردند. بنابراین، طبیعی است ازهم­وطنان خود فاصله بگیرنداگر بین دو نفر از افراد یک خانواده اعتماد متقابل وجود نداشته باشد، روابط خانوادگی و زندگی روزمره چقدر سخت و پرهزینه خواهد شد. حال اگر بین آحاد مردم  جامعه این صفت مذموم قاعده شود، چه خطر بزرگی قوام و دوام آن را مورد تهدید قرار خواهد داد. فساد و تباهی همه ارکان اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را فرا خواهد گرفت. البته رفتار مسوولان در جامعه­ ایران به این موضوع دامن می‌زند. وقتی مسوولان وعده‌هایی می‌دهند و آن‌ها را به مرحله عمل و اجرا نمیرسانند، اعتماد عمومی ضعیف خواهد شد و به دنبال این امر، بی ­اعتمادی رواج می­یابد. این در حالی است که جامعه و فرد از هم جدا نیستند و کم‌رنگی اعتماد در روابط افراد، حتی زن و شوهرها هم از جامعه نشأت می­گیرد. در جامعه­ ما، فاصله­ بین حرف و عمل  بسیار زیاد است. همین موضوع باعث می­شود افراد از هم دوری کنند و غریبه ها را ترجیح بدهند. در جوامعی که اعتماد از بین می­رود، غریبه‌پرستی رواج می­یابد.