مطبوعات به‌عنوان نهادی از جامعه مدنی که در واقع رکن چهارم دموکراسی در هر نظام سیاسی شناخته می‏شود می‏تواند در پیشبرد اهداف جامعه، نقش مهمی در ایجاد بستر مناسب جهت توسعه فرهنگی و سیاسی ایفا کند. آزادی مطبوعات از مولفه‏های توسعه سیاسی در هر جامعه می‏باشد. اگر مطبوعات، مستقل و آزاد عمل کند، می‏تواند جایگاه واقعی خود را بیابد و نه تنها ابزاری قوی و مهم در سازندگی فرهنگ و تفکر جامعه باشد، بلکه به‌عنوان موثرترین وسیله هدایت جامعه در جهت منافع ملی کشور، عمل کند.
آزادی قلم و مطبوعات در واقع بخشی از آزادی بیان به شمار می‏رود. آزادی مطبوعات به این‏ معناست که «افراد حق نشر افکار و عقاید خود را از طریق نوشته‏ها یا مطبوعات دارا می‏باشند، بدون این‌که نشر آن‌ها موکول به تحصیل اجازه یا محکوم به سانسور باشد.»(۱)
ویژگی مطبوعات زنده و پویا در جمهوری، ذکر واقعیات، نقد و بررسی و ارایه تحلیلهای واقع‌بینانه و روشنگرانه نسبت به مسایل و جریان‌های موجود کشور، نقد عملکردهای دولت، آگاهی دادن به مردم، ابلاغ افکار عمومی به دولت و اعمال فشار عمومی بر آن است. زیرا دولت تنها زمانی می‏تواند دولتی پاسخگو تلقی شود که مردم از عملکرد آن آگاه باشند. این آگاهی جز از طریق رسانه‏های گروهی از جمله مطبوعات مستقل و غیروابسته به دولت امکان‏پذیر نمی‏باشد. آزادی بیان و آزادی مطبوعات جوهره جمهوری و دموکراسی است و منظور از آزادی بیان و مطبوعات آن است که هر شهروندی حق اظهار نظر دارد و نیز حق دارد اظهار نظر خود را مانند دیگران به گوش مردم برساند. برای این منظور، افراد حق جستجو و دستیابی به همه نوع اطلاعات و اندیشه‏ها از طریق همه رسانه‏ها را دارند. در این‌جا وقتی از آزادی بیان سخن می‏گوییم، منظور آزادی مخالف است زیرا اگر فقط کسانی‌که به نحوی به قدرت سیاسی وصل‌اند، آزاد باشند، این آزادی نیست. آزادی یعنی آزادی مخالف. بنابراین هنر حکومت این نیست که مخالف خود را از صحنه دور کند بلکه هنر حکومت این است که مخالفین خویش را وادار کند تا در چارچوب قانون بتواند، عقاید و نظریات خویش را بیان کند.
در واقع می‏توان گفت که آزادی مطبوعات بخشی از آزادی‌ای است که برای رشد تعالی انسان در اختیار وی قرار گرفته‏. این آزادی از ضروریات حیات اجتماعی و زندگی سیاسی به شمار می‏آید و وسیله‏ای برای تضارب افکار، مبادله اطلاعات و انتقال میراث بشریت است. هم‌چنین فضای مناسبی جهت گفتگو و تبادل فرهنگی میان تمدن‌ها و فرهنگ‌های مختلف می‏باشد.
از آن‌جایی که توجه به حقیقت، درک واقعیت، روشنگری اجتماعی و رشد افکار عمومی تنها در سایه مطبوعات میسر است، لذا قلم‌ها باید آزاد باشند تا بتوانند، حقایق را منتشر کنند. لذا رژیم سیاسی نمی‏تواند ادعای جمهوری و دموکراسی داشته باشد مگر این‌که به این مهم یعنی آزادی مطبوعات تن در دهد. در غیر آن ادعای جمهوری یک شعار واهی خواهد بود.
مطبوعات به‌طور عام در تکوین افکار عمومی بسیار موثر است. «برای نشان دادن اهمیت سیاسی مطبوعات بود که بر آن نام «رکن چهارم دموکراسی» نهادند.»(۲) مطبوعات منبعی است که از آن مردم واقعیتها را در می‏یابند. مطبوعات با روش انعکاس خبرها، با تحریفی که در آن ایجاد می‏کنند و با بحث در باره رخدادها و سیاست‌های گروه‌بندی‌های گوناگون سیاسی، در تلاش نفوذگذاری بر افکار عمومی است. برخی از نظام‌های خبری می‏کوشند مردم را در جهانی بسته با سطح فکر بسیار پایین نگه دارند. هدف این‌گونه نظام‌های خبری آن است که مردم را «تحمیق» کنند. در این نوع نظام‌ها، به کمک رسانه‏های جمعی کوشش می‏شود مردم در محیطی غیرواقعی، مصنوعی، اعجاب‏انگیز و پوچ غوطه‌ور شوند و از این راه از مسایل حقیقی و واقعی جامعه آگاه نباشند. اما اگر نظام‏های خبردهی از قید و بندهای تبلیغات و نفع‌پرستی آزاد باشند می‏تواند فعالیتهای تربیتی و فرهنگ‌آفرینی بشر دوستانه‏ای داشته باشند و اثرهای «تحمیق» برخی نظام‌های خبری را از بین ببرد.
مطبوعات در دولت دموکراتیک نو نیروی شگرفی است. به‌گفته دوورژه، «پیدایش مطبوعات در سده گذشته در توسعه دموکراسی سهم فراوانی داشت.»(۳) مطبوعات حکومت را قادر می‏‌سازد تماس با مردم را حفظ کند و انتقادها و پیشنهادهایی برای بهبود امور عرضه دارد. آزادی مطبوعات نه تنها شکایت‌های عمومی را از صافی می‏گذراند بلکه می‏کوشد احساسات و نظریات مردم را آن طور که می‏فهمند منعکس کند.
مطبوعات با در نظر داشتن نقش مهم آن در شکل‏گیری افکار عمومی لازم است مراقبت شود. این‌که رسانه جمعی ارتباط و تبلیغات را چند شخص دارای منافع به انحصار در نیاورد به‌طور کلی این نظر موافق وجود دارد که مطبوعات آزاد و بی‌طرف برای موفقیت حکومت دموکراتیک ضروری است. پس مطبوعات از وسایل موثر نظارت بر امور عمومی حکومت است. در اندیشه لیبرالیسم، مطبوعات از پایه‏های اساسی نظام جمهوری و دموکراسی شمرده می‏شود. زیرا بدون دستیابی به اطلاعات و اخبار صحیح، قضاوت درست درباره امور و تصمیم‏گیری‏های عمومی و سیاسی در نتیجه اجرای دموکراسی ممکن نیست و مطبوعات آزاد و مستقل بهترین وسیله و ابزار نشر اخبار صحیح و اطلاعات است.(۴) آزادی مطبوعات در حقیقت از مصادیق بارز آزادی بیان به شمار می‏رود و چون مطبوعات به‌دلیل گسترده توزیع و نشر عمق تاثیر آن‌ بر افراد نقش تعیین‌کننده‏ای در جوامع امروزی دارد. معمولا در قوانین اساسی کشورها به‌صورت منجز مورد تاکید قرار می‏گیرد. تاکید بر آزادی مطبوعات و نشریات در ماده سی‌وچهارم قانون اساسی کشور نیز نشانگر این توجه ویژه است. «آزادی بیان از تعرض مصون است. هر افغان حق دارد فکر خود را به‌وسیله گفتار، نوشته، تصویر و یا وسایل دیگر، با رعایت احکام مندرج قانون اساسی اظهار نماید. هر افغان حق دارد مطابق به احکام قانون، به طبع و نشر مطالب بدون ارایه قبلی آن به مقامات دولتی بپردازد.»(۵)
بنابراین مطبوعات و رسانه‏های جمعی آزاد و مستقل نقش بسیار اساسی در توسعه سیاسی و جلوگیری از اقتدارگرایی دارند و هم‌چنین نقش مطبوعات آزاد و رسانه‏ها سطح آگاهیها را افزایش می‏دهد و مردم را نسبت به حقوق هم‌دیگر بیشتر آگاه می‏کند.
همان‌طور که اشاره شد، فراهم آوردن و در دسترس قرار دادن اطلاعات مربوط به حکومت شرطی کاملا ضروری برای دموکراسی است. در دموکراسی، باید مطبوعات و دستگاه‌های خبری مورد حمایت قرار گیرند. هم‌چنین باید از استقلال دستگاه‌های خبری و روزنامه‌ها و امنیت شغلی خبرنگاران حمایت کرد. مردم نیاز دارند که هر انتقادی را از طرز اداره امور بشنوند و باید مراقب باشند که روزنامه‌هایی که از خط مشی دولت و حتا از رفتارهای شخصی مسوولین انتقاد میکنند، مورد تعرض مسوولین حکومتی قرار نگیرند. اخبار باید به درستی و به نحو کامل به مردم عرضه شود. مردم نباید فقط به شنیدن اخباری که مسوولین جایز می‌دانند یا به شنیدن چیزهایی که نحوه و زمان شنیدن آن‌ها را مسوولین تعیین می‌کنند، محدود شوند. این درستی و کمال، مستلزم داشتن مطبوعاتی مستقل، نیرومند و دلیر است. البته چنین مطبوعاتی در طی سالیان دراز تحقق می‌یابد و مطبوعات دارای این فضایل است و دموکراسی باید آنان را گرامی بدارد و آن‌ها را از تعرض کوته نظران، متعصبان و صاحبان قدرت محفوظ بدارد.
تسلط نهادهای حکومتی بر مطبوعات، یا مالکیت مطبوعات و دستگاه‌های خبری توسط افراد معدود بسیار ثروتمند و هم‌چنین انحصار مطبوعات در دست یک یا دو حزب، همگی به زیان دموکراسی‌اند. هر جا که گردآوری اطلاعات و اخبار، حالت تمرکز و پخش آن‌ها صورتی یکنواخت پیدا کند، دموکراسی مورد تهدید واقع می‌شود. وقتی گزارشی واحد با یک عبارت و عنوان به‌شکل قوطی‌های کنسرو توسط روزنامه‌ها و ایستگاه‌های خبرپراکنی توزیع می‌شود، همه کس تحت تاثیر افسون آن قرار می‌گیرد. چون همه مردم اطلاعات یکنواخت به‌دست می‌آورند، ذهن‌ها به یک قالب ساخته می‌شود و اجتماع از تفسیرهای متنوع و رقابت‌آمیز، که فرایند دموکراتیک شدیدا به آن نیاز دارد، محروم می‌شود. در چنین مواردی امکان سانسور یعنی حذف بخشی از اطلاعات مهم فراهم می‌شود. هم‌چنین امکان غلو در مورد بعضی خبرها و بی‌اهمیت جلوه دادن برخی دیگر و تفسیرهای ساختگی، یک‌سویه و فریب‌کارانه فراهم می‌شود. طبیعی است وقتی مردم فقط بخشی از اطلاعات یا اطلاعات غیردقیق را در اختیار داشته باشند، درک واقعی از حوادث نخواهند داشت. پس آزادی مطبوعات به معنی بی‌قیدی و بی‌بندوباری نیست. این‌گونه نیست که هر کس هر آنچه خواست و به هر نحوی که خواست منتشر کند. این با هدف آزادی ناسازگار است. در دموکراسی مطبوعات آزاد است یعنی از فشار همیشگی طبقه حاکم و زورمندان در امان است و مجبور به دروغ، تحریف سانسور، و فحاشی نیست و در نتیجه می‌تواند واقعیت را آن‌گونه که هست به مردم ارایه دهد. حال اگر در نقطه مقابل، روزنامه‌ها یا رادیو تلویزیون از این موقعیت سوءاستفاده کنند و اخبار را به‌صورت دلبخواه تغییر دهند، تحریف کنند، سانسور کنند و دروغ بگویند، این دقیقا همان نتیجه اختناق مطبوعاتی را ایجاد می‌کند. بنابراین اختناق و بی‌بندوباری مطبوعاتی نتیجه یک‌سانی به بار می‌آورند.

محمدعرفانی