معلم در ساخت اجتماعی جامعه در کدام پایگاه جای دارد؟
ماسگروو و تایلور در بحث جالب خود با عنوان « مشکلات پایگاه و نقش » به شرایط وخیم « پایگاه ناهماهنگ » اشاره میکنند. این پایگاه هنگامی موجودیت پیدا میکند که یک نفر در دو یا چند موقعیت ظاهر شود: برای مثال، استاد دانشگاه فاقد مدرک دانشگاهی باشد! گفتن اینکه در پایگاه یک « معلم » چه چیز هماهنگ یا ناهماهنگ است، مشکل مینماید. قسمت اعظم این امر به نوع مدرسه ای که در آن تدریس میکند، به نوع شاگردان وی و به موقعیت مکانی مدرسه بستگی دارد. اگر یک معلم در یک موقعیت ویژه به لهجه خاصی سخن بگوید، ممکن است بتوان او را ناهماهنگ دانست. اما اگر معلم دیگری به جای او باشد، احتمال دارد عنوان مذکور درباره او صدق نکند. بخش اعظم آنچه به تدریس مربوط میشود، شخصیت فردفرد معلمان و به قول مارتین بابر « ارتباط امور با تعلیم و تربیت » است.
حرفه معلمی چنان است که در آن راه تحرک عمودی مشخص نیست. به علاوه، در این حرفه بسیاری از افراد تحت فشارهای موقعیتی خود را در شرایطی می بینند که با ویژگیهای آنان مطابقت ندارد. در واقع « با موقعیت عجیبی مواجه میشویم که در آن افراد برای کسب شغل مترصد گرفتن مدرک تحصیلی نیستند، بلکه چون شغل مذکور را بدست آورده اند، خواستار گرفتن چنین مدرکی هستند. »
هم
چنین عدهای معلم شاغل هستند که به هیچ وجه ویژگیهای لازم را ندارند و به همین
دلیل تحت هیچ شرایطی نمیتوان آنان را با شغلی که دارند
« هماهنگ » دانست. بدون شک برخی عوامل شخصیتی و اجتماعی وجود دارند که اغلب برتر و
بالاتر از مدارک یا مدارج فرهنگی قرار میگیرند.
ویلسون در تحلیل ارزشمند خود از جایگاه معلم یکی از گفتنی ترین نکات را درباره حرفه معلمی مطرح میکند. احتمالاً سخن او هم از نظر کلی و هم اقتصادی سنگین ترین معیار را برای قضاوت به دست میدهد.
پزشکان و قضات در نقشهای اجتماعی خود با افراد نابهنجار و منحرف و با کسانی که جرایمی مرتکب شده اند و به کمک کارشناسان نیازمند هستند، سر و کار دارند. معلم با عرضه خدمات اجتماعی اجباری با کلیه اعضای جامعه سروکار دارد و این خدمات با در نظر گرفتن زندگی کلیه کودکان 18-6 ساله فرایندهای بهنجار تلقی می شود. (سرمد، 1373)
بهنجار بودن این امر را به انضمام یک اظهار نظر بلافصل
می پذیریم. آنچه توجه همه را به خود جلب میکند، امور نابهنجار و ضد اجتماعی است و
کسانی که با این امور سروکار دارند ممکن است با نظر ناخوشایند یا عدم پذیرش مواجه
شوند. تلقی معلمی به عنوان حرفه ای با ارزش و قابل مقایسه با حرفه های دیگر مستلزم
آن است که افرادی که به این حرفه وارد میشوند و در آن فعالیت
میکنند، دارای ضوابطی در سطح
بالا باشند. به علاوه میبایست تعداد افراد شاغل در این حرفه بسیار زیاد باشد تا
بتوان آن را با شاغلین حرفه های دیگر مقایسه کرد و حرفهی معلمی بتواند از هر لحاظ
با حرفه های دیگر مساوی باشد و به عنوان حرفه ای درجه دوم تلقی نشود. (سرمد،
1373)
نقش و جایگاه معلم در دوران معاصر:
سخن گفتن از « نقش مشخص معلم » ناممکن است، زیرا در این صورت باید پذیرفت که چیزی به روشنی تعریف شده که کلیه معلمان مدارس را در هر شرایطی میتوان با آن سنجید. ماسگروو و تایلور در تحلیل « شکل دادن نقش معلمان در دوران معاصر» برخی از دگرگونی های حاصل در مفهوم نقش معلم را با توجه به مفاهیم متغیر روش تدریس بررسی کرده اند. در نتیجه برخی از دگرگونیهای اخیر، معلم ممکن است به یک « مدیر صحنه » یا « کارمند ارشد » یا احتمالاً نوعی مدد کار اجتماعی تبدیل شود. لکن « نخستین نیاز معلم جدید آن است که تدریس نمیکند »! زیرا ناچار است خواست های سرپرستانش را در نخستین مراحل آموزشی خود دنبال کند.
احتمالاً روزگاری معلم با خوشحالی میتوانست بگوید که تنها وظیفه او انتقال مجموعه خاصی از دانش به گروه خاصی از شاگردان و آگاهانیدن آنان از مهارت های خاص و احتمالاً از گرایش ها و آرای ویژه است. اما به یمن دگرگونی شرایط اجتماعی و بررسی دقیقتر فرایند تعلیم و تربیت از طریق رشته های مختلف آن، امروز میتوان جایگاه معلم را به دقت و باریک بینی تمام مشخص کرد. البته ممکن است معلمانی باشند که هنوز هم نقش خود را به همین صورت تعبیر کنند! اما به سختی می توان پذیرفت که اینان نقش خود را با توجه به مجموعه نقشها، کیفیت متغیر آن و انتظاراتی که از هر نقش داریم، جدی گرفته باشند.
« ماسگروو » اشاره کرده است که معلمان با بقیه جامعه ارتباط خاص خود را دارند. اینان همچون کشیشان یا روانپزشکان نقش واسطهی دو دنیا را دارند و در نتیجه به هیچ یک از این دو دنیا تعلق ندارند. معلم با در نظر گرفتن نقش خود متوجه می شود که بسیاری از مسائل شخصی و تضادهای او از موقعیت ویژه اش ناشی می شود. او ممکن است نوع جامعه ای را که از او نقش خاصی انتظار دارد یا می خواهد که این نقش را به شاگردان خود منتقل کند، دوست نداشته باشد یا حتی با آن به شدت مخالف باشد. این خواه ناخواه به تضاد ذهنی او می ا نجامد. لکن تضادهای دیگر از این واقعیت منبعث میشود که معلم در مقام یک فرد در زندگی نقشهای متعدد ایفا میکند ( پدر، صاحب منصب و ... ) از اینرو هر نوع تحلیل نقش معلم نمیتواند فردیت معلم را نادیده بگیرد. با این حال با توجه به نقش مذکور از فردیت او تنها به صورت کلی میتوان سخن گفت. (سرمد، 1373)
در هر نوع بررسی نقش و جایگاه معلم، با آنچه افراد دیگر از شاگردان گرفته تا والدین و مراجع محلی تعلیم و تربیت از او انتظار دارند، سر و کار نزدیک داریم. این انتظارات، یا هنجارهای نقش ممکن است باری سنگین بر دوش معلم بگذارد که در مواردی برای قبول آن بیعلاقه باشد یا آمادگی نداشته باشد. مسلماً والدین و شاگردان از او انتظار دارند که به مفهوم ساده کلمه تدریس کند. اما در واقع ممکن است خود معلم به تدریس به منزله کوچکترین و کم اهمیت ترین و یا احتمالاً عمده ترین نقش خود نگاه کند.
در شرایط کنونی تعلیم و تربیت شق اخیر کمتر محتمل است، اما به هر صورت امکان آن وجود دارد. با این حال معلم ممکن است در مقایسه با دیگرانی که در همان مجموعه نقش هستند، به نقش خود با دید متفاوتی بنگرد. او ممکن است خود را مشاور یا راهنمای شاگردانش بداند و همواره برای شنیدن مسائل آنان و اظهار نظر مشورتی در هر جا و هر وقت که لازم بود، مشتاق و آماده باشد. او ممکن است خود را مددکار و دوست آنان، نوعی مددکار اجتماعی آنها بداند. معلم ممکن است در مقام عضو جامعه بپذیرد که نقش او در وحله اول آشنا کردن کودکان با جامعه است، یعنی ممکن است احساس کند که عمده ترین وظیفه او اجتماعی کردن آنان است. (سرمد، 1373)
جایگاه معلم در نظام آموزشی استرالیا :
در استرالیا برنامه کار آموزی معلمان و کارکنان آموزشی، بسیار سازمان یافته و جدی اجرا میگردد، بطوریکه معلمان مجازند مدتی را در کارخانه یا واحدهای تولیدی و خدماتی دیگر کار کنند و رابطه استخدامی آنها با آموزش قطع نشود. هم چنین معلمان می توانند تا سه ماه در سال از مأموریت تدریس در مؤسسات آموزشی خارج از کشور استفاده کنند. از جمله برنامه هایی که برای ارتقاء سطح علمی معلمان بکار برده می شود، مبادله معلمان با کشورهای خارجی و یا با ایالتهای دیگر استرالیاست.
در هر ایالت، اتحادیه معلمان وجود دارد که از به هم پیوستن آنها فدراسیون معلمان استرالیا بوجود آمده است. هدف اتحادیه و فدراسیون، ارتقاء شرایط کار و وضع معلمان و دفاع از حقوق آنان است. استخدام معلمان با مدیران یا شورای مدارس است. این معلمان نیز در اتحادیه های ایالتی یا ملی عضویت دارند. این اتحادیه نمایندگی دفاع از حقوق معلمان را در مراجع مختلف بر عهده دارد. کار معلمان تمام وقت است و معلمان باید نزد وزارت آموزش و پرورش ثبت نام کنند. بدون ثبت نام تدریس میسر نمی باشد. کسب صلاحیت برای ثبت نام با گذراندن دوره های خاص تربیت معلم بدست میآید. معلمان میتوانند به مشاغل ستادی و کارشناسی منصوب شوند ولی کارشناسان ستادی بدون احراز صلاحیت نمیتوانند به تدریس اشتغــال داشته بـاشند. معلمــان برای مــدارس موفق و ممتــاز از طریق آگهی در جــراید بــرگزیــده می شوند. انتخاب مدیر و معاون مدارس نیز از همین طریق صورت می گیرد.
ارزیابی کار معلمان در هر ایالت از نظام خاص پیروی می کند. تا سال 1970، ارزیابی بر اساس عملکرد معمول بوده است ولی پس از آن منسوخ شده است. (الماسی، 1375)
جایگاه معلم در نظام آموزشی چین :
بالابردن سطح آموزش و اطمینان یافتن از وضعیت عالی فارغ التحصیلان شغل معلمی هم از نظر سیاسی و هم از نظر مهارت شغلی، از نکات مهم قابل توجه است.بدین صورت که مهارت آنان علاوه برآشنایی تئوریهای تعلیم وتربیت و تدریس،با دانش وعلوم وفرهنگ استوارباشد و در تمامی این جنبه ها سرآمد باشند.
معلمــان در هفته، یک نصف روز بــرای ادامــه تحصیلات خود وقت اضــافی دارند. آنها برای فارغ التحصیلان خود، امتحان خاصی را قرار داده که معلمان بایستی آن را بگذرانند. معلمان دوره های ابتدایی و راهنمایی با گذراندن دوره مکاتبه ای، دیپلمی دریافت میکنند که معادل مدرک فارغ التحصیلی از دانشسرای مقدماتی و کالج تربیت معلم است و تحصیلات تکمیلی آنها با حسن نیت از سوی مقامات مملکت با اهمیت دانسته می شود. (الماسی، 1375)
جایگاه معلم در نظام آموزشی ژاپن:
معلم مهمترین و مؤثرترین عامل اجرایی و انسانی نظام آموزش و پرورش محسوب می شود و به عنوان عامل انتقال دهنده ارزشهای فرهنگی، علوم و فنون مختلف به دانش آموزان و حتی شکل دهنده افکار و ایده آلهای آنان تلقی میگردد. از این رو آموزش و پرورش ارتباطی مستقیم و تنگاتنگ با معلم و کارآیی او دارد. (عبدی، 1374)
به منظور بالا بردن سطح استاندارد آموزش و پرورش و جذب معلمان و استادان متخصص و مجرب دردوره های مختلف تحصیلی، خصوصاً درمؤسسات آموزش عالی در سال 1974 وزارت آموزش و پرورش بنا به توصیه شورای مـرکزی آمـوزش و پـرورش تصمیم گـرفته شد کـه میـزان حقوق و مزایای کادر
آموزشی مدارس دولتی در شرایط مساوی از نظر تحصیلات از سایر کارکنان اداری بیشتر شود و دوره های ضمن- خدمت و تخصصی برای بالا بردن صلاحیت های علمی و شغلی آنان دایر گردد.
حقوق معلمان مدارس دولتی بر اساس دو عامل تحصیلات و مدت خدمت مشخص میگردد. علاوه بر حقوق ماهیانه کلیه معلمان از کمکهای غیر نقدی، کمک به عائله و سایر کمکها بهره میگیرند. از آنجائی که هیچ تغییر مطلوبی در نهاد آموزش و پرورش صورت نخواهد گرفت، مگر آنکه معلمانی شایسته و مستعد برای آن تربیت شود، لذا اخیراً شورای مرکزی آموزش و پرورش ژاپن با توجه به این اصل و در جهت بهبود کیفیت تربیت معلمان و شرایط شغلی و رفاهی آنان پیشنهادهائی را ارائه داده و در راه تحقق عملی آن پیگیریهای لازم را مبذول داشته است.
اهم این پیشنهادها عبارتند از:
· فراهمسازی تسهیلات بیشتر و شرایط بهتر برای آموزش معلمان دورهی ابتدایی و مؤسسات آموزش عالی.
· به منظور انتخاب معلمان واجد شرایط از بین داوطلبان یک دورهی یکساله آزمایشی برای معلمان جدید الاستخدام که توسط مسؤولان، به گونه ای خردمندانه سازمان یافته باشد، در نظر گرفته می شود.
· تأسیس مؤسساتی در ردیف مدارس عالی آموزشی جهت آموزش های ضمن خدمت معلمان و مطالعات پیشرفته در زمینهی آموزش و پرورش.
· بالا بردن معیارهای گزینش برای انتخاب دبیران شایسته تر برای خدمت در مدارس متوسطه.
· حقوق معلمان با توجه به کاری که انجام می دهند، باید در سطح بالاتری نسبت به حقوق کارکنان سایر مشاغل باشد. زیرا توجه به این اصل باعث میگردد افراد زبدهتر و صالحتری را جذب حرفهی معلمی نمود.
· اتحادیه های صنفی معلمان باید در بالا بردن دانش و توانائیهای علمی معلمان کوشا باشند و در جهت بالا بردن سطح معلومات و مهارت های آموزشی آنان از هیچ کوششی دریغ ننمایند.
و
اما در ارتباط با جایگاه زنان معلم در ژاپن، به رغم اینکه این کشور، کشوری توسعه
یافته است، اما هنوز نابرابری هایی میان زنان و مردان دیده می شود. البته وضع و
موقعیت زنان پس از جنگ جهانی دوم در این کشور بهبود بسیار یافت. امروزه زنان ژاپنی
نقشی عمده در آموزش و پرورش بویژه آموزش های پیش دبستانی و دبستانی ایفا میکنند.
بر طبق آمارهای موجود 9/93 درصد از مربیان کودکستان ها و4/60 درصد از معلمان مدارس
ابتدایی را زنان تشکیل میدهند.
4/38 درصد در دورهی اول و 8/21 درصد از آنان در دورهی دوم متوسطه مشغول به
کار میباشند. در کشور ما بر طبق آمارهای موجود 7/99 درصد از زنان معلم در دوره
های آمادگی و 9/44درصد در دورهی راهنمایی و41درصد در دوره متوسطه به کار اشتغال
دارند. (عبدی، 1374)
جایگاه معلم در نظام آموزشی روسیه :
در نظام آموزشی روسیه (شوروی سابق) قریب به شش میلیون نفر به امر آموزش و پرورش در سطوح مختلف تحصیلی اشتغال دارند که در مقام مقایسه با اوایل انقلاب که رقم 260 هزار معلم بوده است، رشد قابل ملاحظه ای طی این مدت که نتیجه گسترش روز افزون مراکز آموزشی است، نشان می دهد. هر جمهوری، مراکز تربیت معلم مخصوص خود را دارا می باشد.
در اوایل انقلاب خدمات معلمان بعنوان روشنفکران جامعه، که گروه کثیری از مردم از پیر و جوان در تماس مستمر با آنان بودند، مورد تردید قرار داشت و این ذهنیت که معلمان در خدمت مقاصد سیاسی و اجتماعی نظام قبلی روسیه بوده و نمیتوانند به نظام جدید وفادار باشند، به نحو روز افزونی قوت می گرفت.
از میان سخنرانیها و شعارها در زمینه گرامی داشت جایگاه معلم، می توان نظر دولت را در روزنامه « پراودا » در دسامبر 1954 که نشانگر توجه و تغییر نگرش مقامات دولتی در زمینه اعتبار- بخشی به جایگاه معلمان است، نام برد. لئونید برژنف، دبیر کل سابق کمیته مرکزی حزب کمونیست به مناسبت پنجاهمین سالگرد تأسیس روزنامه معلم از معلمان چنین تقدیر کرد:
« معلمان، مفاخر جامعه شوروی هستند و به خاطر خدمات بی دریغ در راه آموزش عمومی، به خاطر ایثارگریهای آنان و استقامت و قناعت اخلاقیشان و علاقه مندی و عشق به کودکان سزاوار صمیمانه ترین احترامات اند. »
امروزه معلمان از احساسات احترام آمیز بیشتر برخوردار هستند. هزاران معلم به عضویت شوراهای محلی در آمده اند.به معلمان بخاطر دستاوردهایشان در زمینه آموزش و پرورش مدال های افتخار و مدال هایی که نام پراگوژیست ها و مربیان بزرگ تعلیم و تربیت روسیه بر آن نقش بسته است اعطاء می شود.
علاوه بر این، دولت با اهداء بورسهای تحصیلی، افزایش حقوق و مزایای معلمان و انتصاب معلمان مجرب در پست های مدیریت از جمله رؤسای ادارات آموزش و پرورش، ریاست فرهنگستان علوم و حتی احراز مقام وزارت آموزش و پرورش توانسته است دلجوئی های لازم را از معلمان بعمل آورد. همه ساله نخستین یکشنبه اکتبر به نام « روز معلم » نامیده می شود و از مقام معلم در این روز تجلیل می شود. ارتقاء سطح تحصیلی معلمان نیز به نوبه خود شأن و مقام علمی آنان را در نزد دانشآموزان و اولیاء آنان افزوده است.(آقازاده ، 1369)
جایگاه معلم در نظام آموزشی آمریکا :
تمام معلمان آمریکا در همهی مقاطع تحصیلی باید تحصیلات عالیه داشته باشند. به همین منظور اغلب دانشگاهها دارای بخش ها، مؤسسات و کالج های تعلیم و تربیت هستند. در همهی ایالت ها پس از پایان دورهی تحصیل، زمانی برای تدریس تمام وقت دانشجو معلمی در مدارس در نظر گرفته شده است، که آنها تحت سرپرستی و نظارت یک معلم مجرب به فعالیت می پردازند.
طول مدت این تدریس تمام وقت دانشجو معلمان در ایالت های مختلف متفاوت است. پس از طی این دوره علمی، معلمان به وسیله اداره های آموزش و پرورش ارزیابی می شوند و گواهی کاربردی آنها صادر میشود. این گواهی ها از نظر درجه اعتبار، ارزش های متفاوتی دارند و سه نوع رایج آنها عبارت هستند از: معلم دائمی، آزمایشی و موقت. در برخی از ایالت ها، گواهی نامه های گوناگون دیگری نیز صادر می شوند.
خلاصه و پیشنهادها :
- گسترش امر آموزش و پرورش قبل از هر چیز به مجریانی آگاه و آزموده نیاز دارد که با فرهنگ و تمدن ایران و نیز با مقتضیات عصر حاضر و نیازهای حال و آیندهی کشور آشنایی کافی داشته باشند. معلمان مهمترین و بزرگترین بازیگران صحنه تعلیم و تربیت هستند. بازیگرانی که کار آنها تربیت انسانهای با فضیلت است و این وظیفه ای است که با هیچ حساب مادی و سنجش مالی قابل مقایسه نیست و هر چه در این رابطه سرمایه گذاری شود، نتایج بهتری به بار خواهد داد.
- امروزه حدود مسؤولیتهای معلم و مدرسه افزایش یافته و حتی تربیت اجتماعی و تخصصی کودکان و نوجوانان که باید متناسب مقتضیات و شرایط زندگی جدید باشد، به آنها محول گردیده است و هم چنین لازم است معلم، محیط اجتماعی، روابط اجتماعی و فرهنگی جامعه خود را به خوبی بشناسد.
- بالا بردن منزلت اجتماعی و بیان ارزش واقعی معلم در جامعه به وسیله رسانه های گروهی باعث خواهد شد که او بتواند در امر آموزش و پرورش، انتقال ارزشها و کمک به رشد فراگیر بطور مؤثرتری عمل کند. احترام به شخصیت معلم باعث می شود که او از نفوذ معنوی بیشتری در میان فراگیران برخوردار شود و در نتیجه انتقال ارزش ها بهتر و راحتتر صورت گیرد.
- معلمان باید برای ایفای نقشی که بر نوآوری و پیشگامی آنان در توسعه تحول صحیح تعلیم و تربیت دلالت دارد، تربیت شوند. کسی که برای معلم شدن آموزش می بیند باید چنان تربیت شود که نه فقط با دگرگونیها هماهنگ شود، بلکه برای تحلیل و انتقاد از روش و محتوی و آزمایش تجربی آنها شهامت لازم را داشته باشد.
- علاوه بر این لازم است که افراد شایسته و علاقمند به حرفه معلمی بیشتر جذب شوند. برای رسیدن به این هدف و اعتلاء جایگاه معلم در جامعه، ضروری است که شرایط استخدامی معلم مورد تجدید نظر قرار گیرد و مقررات خاصی برای آن وضع شود تا جوانان علاقمند و مسؤولیت پذیر جذب این حرفه شوند. افزایش حقوق و مزایای معلمان نیز از جمله عواملی است که باعث خواهد
شد تا آنها با فراغت خاطر بیشتری به امور آموزشی و تدریس بپردازند و برای تأمین معاش خود مجبور به انجام کارهای دیگر نشوند.
- و در نهایت این معلمان ما هستند که در راه بدست آوردن جایگاه واقعی خود بایستی پاسخ درست و روشنی برای سؤالات زیر داشته باشند:
- قوت ها و قابلیت های آنان کدامند؟
- ضعف هایشان کدامند؟
- می خواهند چه نوع معلمی باشند؟
- موفقیت هایشان چگونه، به وسیله چه کسی و کی اندازه گیری شود؟
- و برای رسیدن به این موفقیت ها و رفع ضعف ها چگونه طرح و برنامه ریزی می کنند؟
از چهره به چهره